English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1526 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lopping U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopped U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lops U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
detaining U معطل کردن
detained U معطل کردن
detain U معطل کردن
detains U معطل کردن
To keep someone waiting . U کسی را معطل کردن
to hang up U معطل کردن مسکوت گذاشتن
to pause upon a word U روی واژهای ایست کردن درادای واژهای معطل شدن
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
behaved U سلوک کردن حرکت کردن
behave U سلوک کردن حرکت کردن
get off U حرکت کردن عزیمت کردن
behaves U سلوک کردن حرکت کردن
behaving U سلوک کردن حرکت کردن
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
moved U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
move U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
departure U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
moves U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
pule U باصدا حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
whish U باصدای هیس حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com